آموزش زبان انگلیسی

آموزش زبان انگلیسی , رایگان و تخصصی : آیلتس,تافل , توانایی صحبت کردن با لهجه های آمریکایی ,انگلیسی,مبتدی تاپیشرفته

آموزش زبان انگلیسی

آموزش زبان انگلیسی , رایگان و تخصصی : آیلتس,تافل , توانایی صحبت کردن با لهجه های آمریکایی ,انگلیسی,مبتدی تاپیشرفته

Asking about addressed = صحبت در مورد آدرس ها

271

Where do you live?

شما کجا زندگی میکنی؟

272

I live on Washington Street.

من در خیابان واشنگتن زندگی میکنم

273

What’s your address?

آدرس تون چیه؟

274

I live at 1203 Washington Street.

من در خیابون 1203 واشنگتن کار میکنم

275

I’m Mr. Smith’s next door neighbor.

من همسایه ی بغلی آقای اسمیت هستم

276

You live here in the city, don’t you?

شما اینجا در شهر زندگی می کنید، مگه نه؟

277

I’m from out of town.

من خارج از شهر زندگی میکنم

278

How long have you lived here?

چه مدته اینجا زندگی میکنید؟

279

I’ve lived here for five years.

من به مدت 5 سال اینجا زندگی کردم

280

He’s known me for over ten years.

او منو بیشتر از 10 ساله که میشناسه

281

I’ve spoken English all my life.

من همیشه تو زندگیم انگلیسی صحبت کرده ام

282

I’ve already read that book.

من قبلا اون کتابو خوندم

283

Has he studied French very long?

آیا خیلی وقته که اون فرانسه میخونه؟

284

Have you had breakfast already?

آیا صبحانه خوردی؟

285

Yes, I had breakfast two hours ago.

بله دو ساعت پیش صبحانه خوردم

Asking questions = سوال پرسیدن

286

Where were you yeaterday afternoon?

دیروز بعد از ظهر کجا بودی؟

287

I was at home all afternoon.

تمام بعدازظهر دیروز رو تو خونه بودم

288

I was writing some letters to friends of mine.

داشتم به دوستام نامه مینوشتم

289

What were you doing at about 4 o’clock yesterday afternoon?

دیروز ساعت 4 بعدازظهر چیکار میکردی؟

290

I was listening to the radio.

داشتم به رادیو گوش می دادم

291

What were you doing when I called you on the telephone?

وقتی بهت تلفن زدم داشتی چیکار می کردی؟

292

When you called me, I was eating dinner.

وقتی بهم زنگ زدی داشتم شام میخوردم

293

When I saw Mr. Jones, he was talking with John Smith.

وقتی آقای جونز رو دیدم اون داشت با جان اسمیت صحبت میکرد

294

While you were writing letters, I was reading a book.

وقتی داشتی نامه مینوشتی من داشتم کتاب میخوندم

295

While we were having breakfast, John was talking on the telephone.

وقتی که داشتیم صبحانه می خوردیم، جان داشت با تلفن صحبت می کرد

296

Can you guess what I was doing this morning?

میتونی حدس بزنی امروز صبح چیکار میکردم؟

297

I can’t remember what John was doing yesterday afternoon.

یادم نمیاد دیروز بعدازظهر جان چیکار داشت انجام میداد

298

I’ve forgotten what he said his address was.

یادم رفته که اون گفت آدرسش چی بود

299

I’ve forgotten what time he said he had dinner last night.

یادم رفته اون گفت چه زمانی دیشب داشته شام میخورده

300

They called us just as we were having dinner.

 

Meeting a friend = ملاقات دوستان

241

Where did you go yesterday?

دیروز کجا رفتی؟

242

I went to see a friend of mine.

رفتم یکی از دوستام رو ببینم

243

Did you see Mr. Jones yesterday?

آیا دیروز آقای جونز رو دیدی؟

244

I didn’t see Mr. Jones, but I saw John Smith.

آقای جونز رو ندیدم اما جان اسمیت رو دیدم

245

What did you talk about?

راجع به چی صحبت کردید؟

246

We talked about a lot of things.

درباره ی خیلی چیزها صحبت کردیم

247

I asked him a lot of questions.

ازش سوالات زیادی پرسیدم

248

What did you ask him?

ازش چی پرسیدی؟

249

I asked him if he spoke English.

ازش پرسیدم انگلیسی صحبت میکرد؟

250

He said he spoke a little English.

اونم گفت خیلی کم انگلیسی صحبت میکرد

251

Then I asked him if he knew anybody in New York.

بعدش ازش پرسیدم آیا اون کسی رو تو نیویورک میشناخت

252

He said he knew a lot of people there.

اون گفت آدمای زیادی رو اونجا میشناخت

253

Finally, I asked him how old he was.

آخرش ازش پرسیدم چند سالشه

254

He said he would rather not tell his age.

اون گفت ترجیح میده سنش رو نگه

255

He answered almost all of my questions.

او تقریبا تمام سوالات منو جواب داد

Talking about last year’s activities = صحبت در مورد فعالیت های س

256

What time did you use to get up last year?

پارسال عادت داشتی چه ساعتی از خواب بلند شی؟

257

I used to wake up early and get up at 7 o’clock.

سابقا زود از خواب بیدار میشدم و ساعت 7 از جام بلند میشدم

258

I used to set my alarm clock for exactly 7 a.m.

سابقا زنگ ساعتم رو ساعت 7 تنظیم میکردم

259

I never used to oversleep.

هیچ وقت عادت نداشتم زیاد بخوابم

260

I used to get dressed quickly every morning.

عادت داشتم هر روز صبح، زود آماده شم

261

I always used to leave for work at 8:30.

همیشه عادت داشتم 8:30 خونه رو ترک کنم

262

I used to start working at 9 o’clock every day.

سابقا  هر روز ساعت 9 کار رو شروع  میکردم

263

I used to have lunch every day at the same time.

سابقا هر روز ظهر سر یک ساعت ناهار میخوردم

264

I used to work until nearly 6 o’clock each day.

سابقا هر روز تا نزدیکای ساعت 6 کارمیکردم

265

I used to have dinner at 7:30 and go to bed early.

عادت داشتم ساعت 7:30 شام بخورم و زود برم بخوابم

266

My brother and I used to go a lot of places together.

من و برادرم سابقا با هم به جاهای زیادی می رفتیم

267

We used to go to the movies about once a week.

ما سابقا هفته ای یکبار به سینما میرفتیم

268

We used to have a lot of interesting friends.

ما سابقا دوستان جالب زیادی داشتیم

269

My brother used to speak French to me all the time.

برادرم عادت داشت تمام مدت با من به فرانسوی صحبت کند

270

I always used to ask him a lot of questions.

من همیشه عادت داشتم سوالات زیادی ازش بپرسم